دلانــه هـایی از جنـــس سکوتـــ...

اینجــا حریـم منهــ.. من و حرفــای نگفتــه امـــــ...

دلانــه هـایی از جنـــس سکوتـــ...

اینجــا حریـم منهــ.. من و حرفــای نگفتــه امـــــ...

ضرب المـــــــثل های انگلیســــــــی

ضرب المثل های انگلیسی با ترجمه فارسی

 

You’re only young once

آدم  همیشه که جوان نمی ماند؛ قدر جوانی را بدان.

Your sins will find you out

مکن بد که بد بینی از یار نیک       نروید ز تخم بدی بار نیک

غم و شادمانی نماند  و لیک         جزای عمل ماند و نام نیک

You can’t make an omelette/omelet without breaking eggs

تا خراب نشود، آباد نمی شود؛ بی مایه فطیر است.

You can not serve God and mammon

هم خدا خواهی و هم دنیای دون

این محال است و جنون ای ذولفنون

You may end him but you’ll not mend him

توبه گرگ مرگ است.

You can lead a horse to water, but you can’t make him drink

هیچ کاری با زور درست نمی شود؛ زور همیشه کارساز نیست.

You win some/a few, you lose some/a few

زندگی برد و باخت دارد.

You are what you eat.

 غذای انسان ماهیت انسان را می سازد.

You have take the good with the bad

باید خوب را با بد پذیرفت.

A Younger idler, an old beggar

جوان بیکار امروز، گدای پیر فرداست.

در جوانی کار کن تا در پیری گدایی نکنی.

You reap what you sow.

خرما نتوان خورد از این خار که کشتیم

دیبا نتوان بافت از این پشم که رشتیم

You pay your money and you take your choice

هر چقدر پول بدهی همان قدر آش می خوری.

You can do anything, but not everything

شما می توانید هر کاری را انجام دهید اما نمی توانید همه کارها را انجام دهید.

You can’t put the clock back

گذشته ها گذشته است.

Years teach us more than books

سالها بیشتر از کتابها به ما درس می دهند.

You want a thing done, do it yourself

کس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من.

You can’t keep a good man down

 خواستن توانستن است.

You saw nothing, you heard nothing

شتر دیدی ندیدی.

You took the words out of my mouth

جانا سخن از زبان ما می گویی.

You are scraping the bottom of the barrel.

ملاقه ات به ته دیگ خورده است.

You can’t win.

مقسّمت ندهد روزی که ننهادست.

You can educate a fool, but you can not make him think

آدم احمق را می توان تربیت کرد  اما نمی توان به تفکر واداشت.

You can’t have your cake and eat it too

نی شود هم خدا را بخواهی و هم خرما را.

You can’t take it with you when you die

ثروت را به هنگام مرگ با خود  به گور نتوان برد.

You can not put out a fire with oil

آتش را با آتش خاموش  نتوان کرد.

You can not wash a black a more white

که زنگی به شستن نگردد سفید.

You can not catch old birds with chaff.

عنقا را به دام نتوان گرفت.

You must lie on the bed you have made

خود کرده را تدبیر نیست.

You are a back seat driver

کنار گود نشستی و می گویی لنگش کن.

You  may know by a handful the whole sack

مشت نمونه خروار است.

You can not burn the candle at both ends

نی شود هم خدا را بخواهی و هم خرما را.

You can’t dance at two weddings.

با یک دست نمی توان دو هندوانه بر داشت.

You can’t mend a broken egg

آب رفته به جوی بر نگردد.

You can not sell the cow and drink the milk

نی شود هم خدا را بخواهی و هم خرما را.

You buy land, you buy stones, you buy meat, you buy bones

گنج بی مار و گل بی خار نیست.

You can not get blood out of stone.

از آب کره نتوان گرفت.

Your love will be in my heart at all times.

اگر مرگم به نامردی نگیرد      مرا مهر تو در دل جاودانی ست

و گر عمرم به ناکامی سر آید   تو را دارم که مرگم زندگانی ست

Your wish is my command

از تو به یک اشارت از ما به سر دویدن.

جسم و جان و هر چه هستم  آن توست      حکم و فرمان جملگی فرمان توست

You must grin and bear it

باید بسوزی و بسازی.

You can’t see the wood for the trees.

آنقدر سمن است که یاسمن پیدا نیست.

You can’t make bricks without straw

با دست خالی نمی توان کاری انجام داد.

You can not get a quart into a pin pot

نمی توان بحر را در کوزه ریخت.

You are responsible for you

هر کس ضامن دوزخ و بهشت خویش است.

You can’t please everyone.

همه را نمی توان از خود راضی  نگه داشت.

You cannot unscrambles eggs.

کاری است گذشته، سبویی است شکسته.

You cannot teach an old dog new tricks

پیر را تعلیم دادن مشکل است.

You cannot make a silk purse out of a sow’s ear

از تخم مرغ پشم نتوان چید.

You should never judge a book by its cover.

از روی ظاهر نباید قضاوت کرد.

ما برون را ننگریم و قال را           ما درون را بنگریم و حال را

You have to crawl before you can walk.

قبل از راه رفتن باید خزیدن رایاد گرفت.

You can catch more flies with honey than you can with vinegar

هر کاری راهی دارد.

W, w

When it rains, it pours

چو بد آید هر چه آید بد شود.

بدبختی نمی آید وقتی هم می آید پشت سر هم می آید.

Whatever happens is for the best

هر چه پیش آید خوش آید.

Whoever knocks on a door and persists will be allowed in

گفت پیغمبر که چون کوبی دری

عاقبت زان در برون آید سری

Where there is muck, there’s luck/brass

آدم پولدار شانس هم دارد.

When the cat’s away the mice will play

ماه درخشنده چون پنهان شود     شب پرّه بازیگر میدان شود

What is done can’t be undone.

آب رفته به جوی برنگردد، گذشته ها گذشته است.

When in Rome do as the Romans do

خواهی نشوی رسوا  همرنگ جماعت شو.

Where there is a will, there is a way

خواستن، توانستن است.

the Way to a man’s heart is through his stomach

برای بدست آوردن دل مردان باید از طریق شکمشان وارد شد.

Without music, life is a journey through a desert

بدون موسیقی، زندگی به منزله سفر کردن از بیابان است.

What we acquire without sweat we give away without regret

هر آنچه آسان یافتی، آسان دهی از دست.

Well begun is half done

شروع خوب نصف کار است.

Winners never cheat and cheaters never win

آدمهای برنده هرگز کلک نمی زنند و آدمهای متقلب هرگز برنده نمی شوند.

When money speaks, the truth remains silent

وقتی پول حرف می زند حقیقت سکوت اختیار می کند.

When a thing is done, advice comes too late

بعد از وقوع واقعه، پند و تدبیر دیگر بکار نیاید.

Waste not, want not

اسراف نکن تا محتاج نشوی.

a Watched pot never boils

زمان انتظار دیر می گذرد.

Will is the key of the victories

رمز پیروزی اراده است.

the Wish is father to the thought

شتر در خواب بیند پنبه داند؛ فکر باطل ز تمنا خیزد.

a Wise man avoids edged tools

آدم دانا به نشتر نزند مشت.

a Word to the wise is enough/sufficient

در خانه اگر کس است یک حرف بس است.

ازین به نصیحت نگوید کست     اگر عاقلی یک اشارت بس است

Word cut more than sword

زبان برنده تر از شمشیر است.

the Worm will turn

چو دست از همه حیلتی در گسست       حلال است شمشیر بردن به دست

وقت  ضرورت  چو  نباشد  گریز  دست  بگیرد  سر  شمشیر  تیز

What is bred in the bone, will never come out of the flesh

اصل بد نیکو نگردد هر که بنیادش بد است.

Wall have ears

مکن پیش دیوار غیبت بسی      بود، کز پسش گوش دارد کسی

Who chatter to you, will chatter of you

هر که عیب دگران پیش تو آورد و شمرد

بی گمان عیب تو پیش دگران خواهد برد

Who has skirts of straw needs fear to fire

کسی که دامن حصیری دارد باید از آتش فاصله بگیرد.

کسی که بار شیشه دارد نباید به دیوانه سنگ بیاندازد.

When love is not madness, it is not love

عشق که به حد دیوانگی نرسید، عشق نیست.

عاشق آن باشد که چون آتش بود           گرم رو سوزنده و سرکش بود

What the eye sees not, the heart ruse not

اگر دیده نبیند، دل نخواهد.

When good cheer is lacking, our friends will be packing

یار نیک را در روز بد شناسند.

While the grass grow, the cow starves

بزک نمیر بهار میاد، خربزه با خیار میاد.

Who longest wait of all surely wins

صبر آرد آرزو را نی شتاب؛ صبر مایه پیروزی است.

We are on a different wavelength

آبمان به یک جوی نمی رود.

We live for a good time not for a long time

کیفیت زندگی مهم تر از کمیت زندگی است.

Who knows much, will suffer much

هر که بیشتر می فهمد بیشتر رنج می برد.

What the heart feels the tongue speaks

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد